قریحة
نویسه گردانی:
QRYḤ
قریحة. [ ق َ ح َ ] (ع اِ) اول آبی که از چاه برآید. || اول هر چیزی . || طبیعت مردم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). ج ، قرائح . (منتهی الارب ). و این معنائی است مستعار. (اقرب الموارد): قریحةالانسان ؛ طبیعتهم التی جُبل علیها. (بحر الجواهر).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
توانایی یا هنر سرایندگی که با آن شاعر می تواند احساس خود، پیام، سخن یا سرگذشت خود یا دیگران را با به کارگیری واژه های آهنگین و تصویرسازی های زیبا، و ب...
خوش قریحه . [ خوَش ْ / خُش ْ ق َ ح َ / ح ِ ] (ص مرکب ) باقریحه . مستعد. با قریحه ٔ خوب . بااستعداد.