گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چوبینه نویسه گردانی: CWBYNH چوبینه . [ ن َ ] (اِخ ) لقب بهرام سردار هرمز ساسانی است . او را چوبین و شوبین نیز گویند : چو چوب دولت ما شد برآورمه چوبینه چوبین شد به خاور. نظامی .رجوع به چوبین و شوبین شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی چوبینه چوبینه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) از چوب . منسوب به چوب . هر چیز که از چوب سازند. مجموع آلات که از چوب کنند.- چوبینه آلات ؛ آنچه از چوب کنند... چوبینه چوبینه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه . در 36 هزارگزی شمال باختری صحنه و 12 هزارگزی باختری راه شوسه ... بهرام چوبینه بهرام چوبینه . [ ب َ م ِ ن َ ](اِخ ) رجوع به بهرام و بهرام جوبینه و چوبین شود. بهرام چوبین بهرام چوبینه بهرام چوبین یا وهرام چوبین یا بهرام ششم یا وهرام چوبینه پسر بهرام گشنسپ از خاندان مهران، یکی از هفت خاندان ممتاز ساسانی بود.[۱] بهرام از مردم ری بود.[... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود