گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مسماس نویسه گردانی: MSMAS مسماس . [ م َ ] (ع ص ) ۞ سبک رو. سبک کار. شوریده . (منتهی الارب ذیل ماده ٔ م س س ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی مسماس مسماس . [ م ِ ] (ع مص ) آمیخته و شوریده شدن کار. مَسمَسة. (منتهی الارب ذیل ماده ٔ م س س ) (از ناظم الاطباء). مسمس الامر مسمسةً و مسماساً؛ آ... مثماث مثماث .[ م َ ] (ع اِمص ) اسم است مَثمَثَة و مِثماث را. (ازاقرب الموارد) (از محیط المحیط). جنبش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جنبش و اضطراب . ||... مثماث مثماث . [ م ِ ] (ع مص ) مَثمَثة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مثمثة شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود