اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آذری

نویسه گردانی: ʼAḎRY
آذری . [ ذَ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به آذر :
ز خونی که بد بهره ٔ مادری
بجوشید و شدچهره اش آذری .

فردوسی .


|| منسوب به آذربایجان . (درةالغواص حریری ). || نام جامه ای که در آذربایجان بافتندی . (محمودبن عمر ربنجنی ). || زبان آذری ؛ لهجه ای از فارسی قدیم که در آذربایجان متداول بوده و اکنون نیز در بعض نواحی قفقاز بدان تکلم کنند. || مشک تیزبو. (محمودبن عمر ربنجنی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
آذری . [ ذَ ] (اِخ )شیخ نورالدین حمزةبن عبدالملک بیهقی طوسی ، معاصر الغبیک تیموری . یکی از شعرا و از پیشوایان طریقت صوفیه بوده و به صحبت ش...
آذری . [ ذَ ] (اِخ ) تخلص شاعری ایرانی بقرن نهم هجری مادح سلاطین عادلشاهی دکن .
آذری طوس .[ ذَ ] (اِ) نام مسهلی است مرکب از بیست وپنج جزء.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آذَریِ طوسی [āzarī-ye tūsī]، فخرالدین حمزة بن علی ملک اِسْفَرایِنی (۷۸۴-۸۶۶ق/۱۳۸۲-۱۴۶۲م)، شاعر، عارف و نویسندۀ پارسی‌گوی شیعی. پدر او از امیران سربدار...
زبان آذری . [ زَ ن ِ ذَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ لهجه ای از فارسی قدیم که در آذربایجان متداول بوده و اکنون نیز در بعضی از قراء این ای...
عذری . [ ع ُ را ] (ع اِمص ) اسم است به معنی معذرت ؛ حددت و لا عذری لمحدود. (از اقرب الموارد).
آزری . [ زَ ] (ص نسبی ) منسوب به آزر : بزابُلْسِتان شد به پیغمبری که نفرین کند بر بت آزری . فردوسی .- مثل بت آزری ؛ سخت جمیل : جدا گشت ...
اذری . [ اَ ذَ ری ی ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به آذربایجان . || جامه ایست منسوب به آذربایجان . (مهذب الاسماء). رجوع به أذربیجان شود.
ازری . [ اُ زُ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب به اُزر جمع ازار و سمعانی گوید شاید منسوب الیه بفروش ازار اشتغال داشته است و منتسب بدان ابوالحسین س...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
آتیلا
۱۳۸۹/۰۳/۲۰ Iran
3
5

زبانی به نام آذری وجود ندارد. ترکی آذربایجانی شاخه ای از زبان کهن ترکی هست که اصطلاحا به آذری از آن یاد می شود.

جواد مفرد کهلان
۱۳۹۷/۰۵/۲۸
0
0

تصور من این است که زبان آذری که به تدریج جایگزین زبان پهلوی آذربایجان شده است نه بر گرفته از نام آذربایجان بل‍که بر گرفته از نامهای اران (سرزمین آتش) است. چون نامهای دیگر اران یعنی اوتیا (به ترکی یعنی سرزمین آتش اجاق خانوادگی) و آلوانیا (سرزمین آلوو= آتش)
و آگوانیا (سرزمین آتش) هستند و این زبان با گرگریان روادی به آذربایجان آمده و جانشین زبان پهلوی معرب و رو به موت آذربایجان شده است. یعنی مردم ماد کوچک (آذربایجان) با با آمدن گرگرهای ارانی زبان ترکی ارانی (آذری) را جانشین زبان پهلوی معرب خویش ساخته اند. تصور
می‍کنم که کسروی اشتباه کرده زبان آذری را همان زبان پهلوی گرفته است. چون یاقوت در مورد زبان آذری میگوید که به جز خودشان [منظور همسایگان] آن را در نیابند. یعنی پهلوی زبانان و دری زبانان جنوب و شرق و غرب آذربایجان آن را در نمی یافته اند. و مسعودی هنگام بر شمردن
زبانهای آذربایجان نام زبان آذری را جداگانه در کنار نام زبان پهلوی ذکر کرده است. ولی جایی زبان آذری همراه زبان ارانی (اوتی) ذکر نشده است که این نشان از این همانی آنها است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.