اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آل

نویسه گردانی: ʼAL
آل . (اِ) نام دیوی مادینه ، یعنی پری بدکار در خرافات زنانه که بشب ششم جگر زچگان بَرَد و آنان را هلاک کند. || بیماری که زن نوزاده را رسد تا شش روز پس از وضع حمل .
- مثل آل ؛ زنی بداندرون و بدخواه .
|| مرضی به صورت صرع که زنان حامله را افتد ۞ . || قسمی ماهی بزرگ ، و این مصحف بال و وال است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
آل و آجیل . [ ل ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آل آجیل . آجیل و جز آن . آجیل با امثال آن .
آل و آشوب . [ ل ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) هیاهو. هرج و مرج .
آشیانه خاندان محمد صلی الله علیه و آله؛ یعنی شهر قم
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آل بوسفیان . [ ل ِ س ُف ْ ] (اِخ ) رجوع به آل ابوسفیان شود : وآن دگر بغض آل بوسفیان که از ایشان بدو رسید زیان . سنائی .بود آن زن ز آل بوسفیان...
آل خورشیدی . [ ل ِ خوَرْ / خُرْ] (اِخ ) تیره ای از جانکی گرم سیر چهارلنگ بختیاری .
آل و ادویه . [ ل ُ اَدْ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) ادویه و جز آن . و از آن فلفل ، زردچوبه ،دارچین ، هیل ، میخک ، بیخ جوز و امثال آن مراد ...
آل و اوضاع . [ ل ُ اَ /اُو ] (اِ مرکب ، از اتباع ) فزونیها. زوائد بسیار.
آل و عطاری . [ ل ُ ع َطْ طا ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آل عطاری . آخریان و کالای عطاری از حنا و رنگ و قند و فلفل و زردچوبه و دارچین و نخ و سوزن ...
علی آل داود، حقوقدان، نویسنده و پژوهشگر ایرانی بود. زندگی‌نامه[ویرایش] سید علی آل داود در ۱۳۳۱ در خور (اصفهان) مرکز شهرستان خور و بیابانک به دنیا آمد....
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۵ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۸۹/۰۳/۰۸ Iran
0
0

در فرهنگ لغت سومری "آل" به معنی چنگ زدن و حفر کردن و با دندان کندن است. توصیفات مربوط به "آل" هم به همین مفهوم آن اشاره میکنند.

جواد مفرد کهلان
۱۳۹۲/۰۶/۲۴ Iran
0
0

در ویکیپدیای انگلیسی در رابطه با الهه شب لیلیث از دو جن مذکر و مؤنث اکدی به نامهای آلو و لیلو نام برده شده است که مطابق آل و لولو در باورهای فرهنگی عامیانه ایران هستند. در مورد آلو گفته شده است جن کینه جویی است که نه دهان دارد نه لب نه گوش و شبها مردم را می ترساند و مردان را از سینه مورد هجوم قرار میدهد. در باب لیلو هم آمده است که به معنی جن بالدار شب است. در مقابل در فرهنگ ایرانی در مورد آل می خوانیم: " آل. نام دیوی مادینه، یعنی پری بدکار در خرافات زنانه که به شب ششم جگر زچگان بَرَد و آنان را هلاک کند." (لغت نامه دهخدا). در باب لولو هم در لغت نامه دهخدا می خوانیم: "شبح و وجودی وهمی که بچه های خرد را بدان ترسانند."


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.