اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابتذال

نویسه گردانی: ʼBTḎʼL
ابتذال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) صرف چیزی را بسیار. بادروزه داشتن جامه یعنی جامه برای کار پوشیدن . دائم بکار داشتن جامه و جز آن . ناپاک و زبون داشتن جامه . || درباختن و نگاه نداشتن چیزی . ضد صیانت . || دویدن اسب .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ابتذال. الف. بسیار به کار بردن چیزی تا اندازه ای که از ارزش آن بکاهد. ب. بی ارزشی، پستی. (منبع: فرهنگ فارسی معین) رجوع شود به ابتذال.
ابتزال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکافتن . شق شدن . شکافته شدن . || شکفتن (در غنچه ). || سوراخ شدن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
یاری
۱۳۸۸/۰۴/۲۰ Iran
0
6

در شعر زنده یاد شاملو آمده : اگر چه دستنش از ابتذال شکننده تر بود ابتذال چگونه معنا میشود


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.