ابداء
نویسه گردانی:
ʼBDʼʼ
ابداء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ بَدء.
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن بن احمد الانصاری القرطبی المالقی . از حفاظ حدیث و از کتاب و لغویان و شعراء بود. به سال 556 هَ . ق . ب...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب الهاشمی القرشی . تابعی است . نزد عمربن عبدالعزیز منزلتی داشت . وی به سال ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن صیدلانی . منجم معروف . در هندسه و احکام نجوم وحساب و جبر و مقابله بارع بود. از مؤلفات وی : شرح کتا...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین بن عبداﷲالعکبری البغدادی ، مکنی به ابوالبقاء معروف به العکبری . رجوع به ابوالقباء محب الدین و نیز به...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین بن مرعی بن ناصرالدین البغدادی . فقیه و متأدب و از اعیان عراق بود. به سال 1104 هَ . ق . به کرخ بغد...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین تستری . ساکن اصفهان و صاحب مدرسه ٔ نقش جهان اصفهان است . وی یکی از علما و مجتهدان و مردی صالح و ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین یزدی . از علماء اصبهان است . از تألیفات او است : حاشیه ٔ بر شرح التلخیص در بلاغت . شرح تهذیب المنطق ....
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حشرج بن اشهب بن ورد. والی و از بزرگان و شعرای قیس است . در زمان عبدالملک بن مروان ولایت بیشتر شهرهای خر...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حکیم بن حزام الاسدی القرشی . صحابی و از شجعان بود. روز فتح مکه اسلام آوردو در جنگ جمل همراه عایشه پرچ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حمدان بن حمدون التغلبی العدوی ، مکنی به ابوالهیجاء. رجوع به ابوالهیجاء و عبداﷲبن حمدان و نیز به الاعلام ز...