اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابداء

نویسه گردانی: ʼBDʼʼ
ابداء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ بَدء.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حمزةبن سلیمان بن حمزة. یکی از ائمه ٔ یمن بود. در زمان ملک مسعود بر صنعاء و ذمار استیلا یافت و به سال 612...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حیدربن ابوالقاسم قزوینی . فقیه و از رجال حدیث است . به سال 582 هَ . ق . به همدان درگذشت . از تألیفات ا...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن خازم بن اسمأبن الصلت السلمی البصری ، مکنی به ابوصالح . از جانب بنی امیه امارت خراسان یافت و چون ابن ...
عبدا. [ ع َدُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن خالد، مکنی به ابوهفان المهزمی (یا محضرمی ). رجوع به ابوهفان المهزمی عبداﷲ شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن خلیدبن سعد، مکنی به ابوالعمیثل . رجوع به ابوالعمیثل عبداﷲبن خلید و نیز به الاعلام زرکلی شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن دارم بن مالک بن حنظلة. از تمیم از عدنان جد جاهلی است . (از الاعلام زرکلی ) (از عیون الاخبار ج 3 ص 41).
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن داود الزبیری . فقیه و از مردم زبیر بود. از تألیفات او است : الصواعق والرعود فی الرد علی بن سعود. وی به سا...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ذکوان القرشی المدنی محدث است . سفیان وی را در حدیث امیرالمؤمنین نامید. وی در حدیث ثقه بود. لیث گفت ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ )ابن رواحةبن ثعلبة. از مردم خزرج و صحابی و در شمارامراء و شعراء راجزین است . در جاهلیت کتابت میکرد. وی در بیعت ...
عبدا. [ ع َ دُل ْلاه ] (اِخ ) ابن رؤبةبن لبیدبن صخرالتمیمی . از شعراء جاهلی است . در جاهلیت متولد شد سپس اسلام آورد و تازمان خلافت ولیدبن ...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۳۰ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.