اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابراهیم

نویسه گردانی: ʼBRʼHYM
ابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) کوهی است در کرمان زمین که آنرا کوه ابراهیم نامند. (مؤیدالفضلا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
ابراهیم بن علی . [ اِ م ِ ن ِ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمدبن صالح عاملی کفعمی ، ملقب به تقی الدین . عالم شیعی از مردم جبل عامل . در قرن ن...
ابراهیم بن نصر. [ اِ م ِن ِ ن َ ] (اِخ ) ابواسحاق سورینی ، محدث مشهور. در روایت صادق بوده و برای استماع حدیث ببصره و شام و نواحی دیگر مساف...
ابراهیم بن نصر. [ اِ م ِ ن ِ ن َ ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق سلامی شود.
ابراهیم دربندی . [ اِ م ِ دَ ب َ ] (اِخ ) شیخ ابراهیم دربندی یا خاقانی ، شاه شیروان . گویند از نسل انوشیروان بوده و در زمان امیرتیمور میزیسته...
ابراهیم خشاوری . [ اِ م ِخ ُ وَ ] (اِخ ) یا خشاوردی . رجوع به ابراهیمک شود.
ابراهیم حمدانی . [ اِ م ِ ح َ ] (اِخ )ابوطاهر. از امرای حمدانی حلب (371-380 هَ .ق .).
ابراهیم خاقانی . [ اِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم دربندی شود.
ابراهیم خاقانی . [ اِ م ِ ] (اِخ ) افضل الدین ابراهیم بن علی ، شاعر فارسی . رجوع به خاقانی شود.
ابراهیم سالاری . [ اِ م ِ ] (اِخ )ابراهیم بن سالار مرزبان . از سلاطین آل مسافر به آذربایجان و اران و طارم . رجوع به ابراهیم بن مرزبان شود.
ابراهیم سامانی . [ اِ م ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن احمدبن اسماعیل . یکی از شاهزادگان سامانی . بواسطه ٔ مخالفت با نصربن احمد مدتی محبوس و پس از ره...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.