اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابراهیم

نویسه گردانی: ʼBRʼHYM
ابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) کوهی است در کرمان زمین که آنرا کوه ابراهیم نامند. (مؤیدالفضلا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۸ ثانیه
ابراهیم سیمجور. [ اِ م ِ سی ] (اِخ ) پدر ابوالحسن یا ابوالحسین محمد و جد ابوعلی و ابوالقاسم سیمجور دواتی . معاصر سامانیان . ابوعلی مسکویه در ت...
ابراهیم شروانی . [ اِ م ِ ش َرْ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم دربندی شود.
ابراهیم غرناطی . [ اِ م ِ غ َ ] (اِخ ) معروف به ساحلی ، ابواسحاق ابراهیم بن محمد. یکی از علما و ادبای اَندُلس . در سال 724 هَ .ق . به حج رفت ...
ابراهیم شیبانی . [ اِ م ِ ش َ ] (اِخ ) یکی از امرای بخارا از نسل چنگیز.
ابراهیم شیبانی . [ اِم ِ ش َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن بکر شیبانی شود.
ابراهیم فرسانی . [ اِ م ِ ف َ] (اِخ ) ابن ایوب ، مکنی به ابواسحاق . در قریه ٔ فرسان نزدیک اصفهان متولد شده . او از محدثین و مردی صالح و متقی ...
ابراهیم فلخاری . [ اِ م ِ ف َ ](اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن احمد عطائی مرورودی . از علما و محدثین مرو بوده . بسیاری محدثین از او روایت کرده اند....
ابراهیم قزوینی . [ اِ م ِ ق َزْ ] (اِخ ) سید ابراهیم بن سید محمد باقر قزوینی . فقیه شیعی . پدرش از قزوین به کرمانشاه منتقل شده بعض شاهزادگان...
ابراهیم الصغیر. [ اِ مُص ْ ص َ ] (اِخ ) یکی از مذهِّبین مشهور مصاحف . (ابن الندیم ).
ابراهیم افلیلی . [ اِ م ِ اَ ] (اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن محمدبن زکریابن مفرج قرشی زهری . اصل او از افلیلا یکی از قرای شام و متولد در قرطبه...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.