اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالقاسم

نویسه گردانی: ʼBWʼLQASM
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ضحاک بن مزاحم . مفسّر و محدّث نحوی بلخی . وی مؤدّب اطفال بود و گویند سه هزار کودک بمکتب داشت (؟). او درک صحبت ابن عباس و ابوهریره کرده و از سعیدبن جبیر تفسیر فرا گرفته است . و عبدالملک بن میسره گوید: ضحاک بن عباس را ندیده لکن سعیدبن جبیر را بری دیدار کرده و تفسیر از او فراگرفته است و شعبه گوید: از مشاش پرسیدم که آیا ضحاک از ابن عباس سماع دارد گفت او هرگز درک صحبت ابن عباس نکرده است . احمدبن حنبل و ابن معین و ابوزرعه وی را توثیق و یحیی بن سعید تضعیف کند. وفات ضحاک به سال 105 یا 106 هَ . ق . بوده است . (نقل به اختصار از معجم الأدباء یاقوت چ مارگلیوث ج 4 ص 272).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ] (اِخ ) حسین بن روح نوبختی . رجوع به حسین ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) حسین بن علی بن حسن بن محمدبن یوسف . وزیر مغربی معروف به ابن المرزبان . رجوع به حسین ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ] (اِخ ) حسین بن محمدبن فضل . رجوع به حسین ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ )حسین بن محمدبن مفضل معروف به راغب اصفهانی . رجوع به حسین ابوالقاسم بن محمد... و رجوع به راغب ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) حسین بن ولیدبن نصربن العریف . رجوع به حسین ... شود.
ابوالقاسم . [اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) حصیری . رجوع به حصیری ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) الحلاج الزاهد.از اوست کتاب ناسخ القرآن و منسوخه . (ابن الندیم ).
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) حماد راویةبن ابی لیلی شاپوربن مبارک بن عبیداﷲ دیلمی . رجوع به حماد... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) حمزةبن یوسف سهمی . رجوع به حمزه ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) حوفی . رجوع به احمدبن محمدبن خلف الاشبیلی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.