ابومحمد
نویسه گردانی:
ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن اسماعیل میکالی . کاتب و ادیبی بلیغ. او صدهزار شعر از قدما و متأخرین از برداشت و گاهی بطرز ادبا شعر می سرود و از اوست :
یوم دجن قدتناهی طیبه
و حقیق ان یحیا بالمطر
هل یجوز الصحو فی اثنائه
ان ّ هذاالرأی من احدی الکبر.
(از تعلیقات ادیب پیشاوری بر تاریخ بیهقی ). و بیهقی گوید: و دیگری در باب جوانان نیکو گفته است :
ان الامور اذا الاحداث دبرها
دون الشیوخ تری فی بعضها خللا.
و از بوعلی اسحاق شنودم گفت بومحمد میکالی گفتی چه جای بعض است که فی کلّها خللا.
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) یوسف بن اسباط. محدث است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) یوسف بن الحسن بن عبداﷲ المرزبان السیرافی . رجوع به یوسف بن ابی سعید الحسن ... و رجوع به سیرافی ... شود.
ابومحمد یحیی بن یحیی لیثی، یکی از فقهای مالکی مذهب اندلس در قرن سوم قمری بود که بر علیه حکم بن هشام شورش نمود. او پس از مدتی از حکم امان خواست و سرانج...
جابِرِ بْنِ اَفْلَح، ابو محمد، از منجمان بنام اندلس. از آنجا که ابن میمون (2/297) و بطروجی (I/53) او را اشبیلی خواندهاند، احتمالاً اهل اشبیلیه بوده ...