ابومحمد
نویسه گردانی:
ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) یحیی بن المبارک العدوی یزیدی . پدر ابراهیم صاحب کتاب ما اتفق لفظه و اختلف معناه . و نیز پدر محمد یزیدی . لغوی و عالم بعربیت رئیس خاندان یزیدیین . او راست : کتاب النوادر و آنرا بنام جعفربن یحیی کرده است . کتاب المقصور و الممدود. کتاب مختصر نحو و آنرا برای یکی از اولاد مأمون خلیفه نوشته است . (ابن الندیم ). و رجوع به یزیدیین شود.
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سباع الموصلی . رجوع به سباع ... شود.
ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سبطالخیاط عبداﷲبن علی . رجوع به عبداﷲبن علی ... و رجوع به سبطالخیاط... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )السدوسی . او راست کتاب معانی القرآن . (ابن الندیم ).
ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سدی . رجوع به اسماعیل بن عبدالرحمن مفسر معروف به سدی و مکنی به ابومحمد شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سعدبن حسن بن سلیمان توراتی . رجوع به سعد... شود.
ابومحمد. [اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سعیدبن ابی مریم . محدث است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سعیدبن جبیر. محدث است . رجوع به سعید... شود.
ابومحمد. [ اَم ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سعیدبن راشد سمّاک . محدث است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سعیدبن عامر الضبعی . محدث است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) سعیدبن مبارک بن دهان نحوی . معروف به ابن دهان .رجوع به سعید... و رجوع به ابن دهان سعید... شود.