ابونصر
نویسه گردانی:
ʼBWNṢR
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) غفاری . حُمیل . صحابی است . (قاموس ). و صاحب تاج العروس گوید: در بعض نسخ قاموس هست که حمیل لقب ابونضره (با ضاد معجمه ) است و در پاره ای نسخ دیگرقاموس آمده است که حمیل لقب ابی نصر است و هر دو صورت غلط است و صواب آن چنانکه حافظ قید کرده است ابی بصره است [ با باء موحده ٔ تحتانی و صاد مهمله ] و او حمیل بن بصرةبن وقاص بن غفار الغفاری است و بنا بر این حمیل اسم اوست نه لقب و او صحابی است و از وی ابوتمیم الجیشانی و مرثد ابوالخیر روایت کنند. کذا فی الکاشف للذهبی و الکنی للبرزالی و العباب للصاغانی و زادبن فهد و یقال حمیل بالفتح و یقال بالجیم ایضاً ففی کلام المصنف (مصنف القاموس ) نظر من وجوه . (فتأمّل ).
واژه های همانند
۲۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) یحیی بن ابی کثیر. محدث است .
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) یحیی بن ابی کثیر. مولی لطیئی . رجوع به یحیی ... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) یحیی بن جریر طبیب تکریتی . رجوع به ابونصر تکریتی شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) یمان بن نصر الکعبی . محدث است .
شار ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابن محمد از پادشاهان غرشستان که در عهد سلطان محمود غزنوی ولایت آن ناحیت داشت تا پسرش محمد بحد مردی رسید و بر ...
ابونصر عباسی . [ اَ ن َ رِ ع َب ْ با ] (اِخ ) از علمای شیعه . او راست : کتاب فضائل القرآن . (ابن الندیم ).
پیروز خوارشاذ (فیروز خوارشاذ) دیلمی ملقب به بهاءالدوله و مُکَنّیٰ به ابونصر (درگذشتهٔ ۵ جمادیالثانی ۴۰۳ در ارجان) سومین پسر عضدالدوله دیلمی و از امیر...
اَبونَصْرْ مَنْصورِ بْنِ عَراق، ریاضیدان و منجم نامدار ایرانی سدۀ ۴ و ۵ ق / ۱۰ و ۱۱ م، از آل عراق یا خوارزمشاهیان قدیم. به رغم شهرتی که ابونصر در روز...