گفتگو درباره واژه گزارش تخلف احمد نویسه گردانی: ʼḤMD احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قزوینی رازی معروف به ابن فارس و مکنی به ابوالحسین . او راست : فقه اللغه ٔ صاحبی و آنرا بنام صاحب کرده است ۞ . و رجوع به ابن فارس شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۳ ثانیه واژه معنی احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بیانی . رجوع به احمدبن عبدالرحمان ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بیانی بن قاضی فاضل عبدالرحیم مصری مکنی به ابوالعباس . فقیهی از مردم مصر متوفی بسال 643 هَ . ق . احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بیتکچی . از امنای امیر ارغون . رجوع بحبط ج 2 ص 32 شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بیجان پسر یازیجی (شیخ ...). یکی از مشایخ دوره ٔ سلطان مرادخان ثانی و او برادر یازیجی اوغلی شیخ محمد صاحب محمدیه ٔ مش... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بیرونی . رجوع به ابوریحان ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) بیضاوی . رجوع به احمدبن شمس الدین ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بیهقی . رجوع به احمدبن حسین بن علی ... و ابوبکر بیهقی و رجوع به روضات الجنات ص 69شود. و نیز او راست : ترغیب الصلوة و... احمد احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) بیهقی . رجوع به احمدبن علی بیهقی ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بییجان . او راست : عجائب المخلوقات ترکی که آنرادر شهر کالی پولی در تاریخ فتح قسطنطنیه نوشته و گفته است که آن ترجمه... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) پاره پاره . رجوع به پاره پاره زاده شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۲۹ ۲۳۰ ۲۳۱ ۲۳۲ ۲۳۳ صفحه ۲۳۴ از ۳۱۸ ۲۳۵ ۲۳۶ ۲۳۷ ۲۳۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود