گفتگو درباره واژه گزارش تخلف احمد نویسه گردانی: ʼḤMD احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قزوینی رازی معروف به ابن فارس و مکنی به ابوالحسین . او راست : فقه اللغه ٔ صاحبی و آنرا بنام صاحب کرده است ۞ . و رجوع به ابن فارس شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۲ ثانیه واژه معنی احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) ترجمان . او راست : البرهان الصحیح فی بشائر النبی والمسیح چاپ مطبعه ٔ المنار 1329 هَ . ق . والسفر الجلیل فی اب... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ترخان . درحبیب السیر، نام وی ، با عنوان سیدی و امیر سیدی ذکر میشود و چنانکه از تضاعیف این کتاب برمی آید این مرد از شج... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ترمذی ملقب به ناصرالدین . او راست : اصابة الرأی والاقوال و طهارة الذیل والافعال . احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تفتازانی ملقب به سیف الدین . چنانکه از تضاعیف کتاب حبیب السیر برمی آید وی از بزرگان دین و شیخ الاسلام اواخر مائه ٔ نه... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تقی الدین . رجوع به احمدبن حجی بن موسی ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تقی الدین . رجوع به احمدبن شهبه ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تقی الدین . رجوع به احمدبن عبدالقادر مقریزی شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تقی الدین (شیخ ...). رجوع به احمدبن علی قرشی بونی ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تقی الدین . رجوع به احمدبن محمد شمنی ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تقی الدین مکنی بابوالعباس .او راست : العالی الرتبه فی شرح نظم النخبة و آن منظومه ٔ پدر وی محمد شمنی است . وفات بسال... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۳۱ ۲۳۲ ۲۳۳ ۲۳۴ ۲۳۵ صفحه ۲۳۶ از ۳۱۸ ۲۳۷ ۲۳۸ ۲۳۹ ۲۴۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود