گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اران نویسه گردانی: ʼRʼN اران . [ اَرْ را ] (اِخ ) آلبانی ۞ . (ایران باستان ص 2271 و 2401). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی ژوئیف اران ژوئیف اران . [ اِ ] (اِخ ) ۞ یهودی سرگردان . اران آلبانیای قفقاز آران یا اَرّان، سرزمینی است در قفقاز که حدود آن در دورههای مختلف تا اندازهای متغیر بوده است و نام آن را جغرافینگاران به شکلهای گوناگون آوردهاند. ... آران آران . (اِ) آرنج . آرن . وارن . رونکک . مرفق . آران آران . (اِخ ) نام مرکز خرّه ٔ کویرات کاشان ، و خر و الاغ های آنجا از نوعی بزرگ باشد چون استری : خوانی دو سه آراست که آرایش آن بودیک کله ... عران عران . [ ع ِ ] (ع اِ) بیماریی است که موی پائین پای ستور برافکند. || کفتگی پای ستور. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). ||... عران عران . [ ع َرْ را ] (ع ص ) آنکه درخت عران فروشد. (از اقرب الموارد). آران ( واژه ترکی) معتدل و میانه آران اسامی "آران"، "آرو"، "آرُ" ، "بیدگل" و "وِیگل" نامهای رسمی و محلی این منطقه است . درباره سبب این دو نامگذاری نظریات متعددی ابراز شده که به برخی از آنه... آران پاک وبی غش .سالم.کامل.بدون هرگونه الودگی ارعن ارعن .[ اَ ع َ ] (ع ص ) نادان . ابله . احمق . مرد گول زودسخن . || فروهشته گوشت و سست . (منتهی الأرب ). مسترخی . || دراز بی عقل . احمق دراز. ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود