گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اردوان نویسه گردانی: ʼRDWʼN اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) آفدم یا افدم آخرین پادشاه اشکانی : و اردوان را در سیرالملوک آذروان نوشتست آفدم ۞ یعنی آخر. (مجمل التواریخ و القصص ص 32). رجوع به اردوان پنجم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی اردوان اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) دوم پادشاه اشکانی و اواشک هشتم است . ژوستن گوید (کتاب 42، بند2) وی بعد ازفرهاد (متوفی به سال 127 ق . م .) عموی خو... اردوان اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) سوم . اشک هیجدهم . چون اشک هفدهم وُنُن اول بر تخت سلطنت ایران جلوس کرد، بعلت آنکه وی به اخلاق رومی عادت کرد... اردوان اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) کبیر. رجوع به اردوان بزرگ شود. اردوان اردوان در سغدی: اَزتِوان artevAn و اردوان ardavAn؛ در مانوی: اَردَبان ardabAn؛ در پهلوی: اَرتَپان و اردوان artapAn، ardavAn. و به معنی راست پیروز، کسی... کاخ اردوان کاخ اردوان . [ خ ِ اَ دَ ] (اِخ ) در بیت ذیل آمده : آبیست پیش خنجر او تیغ اردشیرخاکیست پیش منظر او کاخ اردوان . خواجوی کرمانی .در سلسله ٔ اش... اردوان اول اردوان اول . [ اَ دَ ن ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پادشاه اشکانی و او اشک سوم است . وی پس از پدر خود تیرداد (متوفی به سال 214 ق .م .) بتخت نشست . در... اردوان پنجم اردوان پنجم . [ اَ دَ ن ِ پ َ ج ُ ](اِخ ) اشک بیست ونهم . آخرین پادشاه اشکانی . پس از اینکه بلاش چهارم درگذشت دو پسر او، بلاش و اردوان ، مدع... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود