اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

است

نویسه گردانی: ʼST
است . [ اَ ] (اِ) مخفّف استر. (رشیدی ) (مؤید الفضلاء). مخفف استر باشد که از دواب مشهوره است . گویند از جمله متصرفات فرعون است . (برهان ) (جهانگیری ). || استخوان آدمی و سایر حیوانات . (برهان ). و آن مأخوذ است از پهلوی بمعنی تن یا بدن ، استخوان . در اوستا است ۞ ، در سانسکریت اشتی ۞ . || تخم و دانه ٔ میوه ها. (برهان ). هسته .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
است آنگلی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ یکی ازممالک سبعه ٔ انگلوساکسن که بسال 571 م . تشکیل شد.
است و بست . [ اَ ت ُ ب َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) حالات و واقعات . (آنندراج از فرهنگ فرنگ ). این ترکیب جائی دیده نشد و گمان نمیرود صحیح باشد.
شده است. مدتی است که گردیدن به معنای شدن بکار می‌رود و این معنا در واژه‌های مرکب نیز اعمال می‌شود.
است الکلبة. [ اِ تُل ْ ک َب َ ] (ع اِ مرکب ) سختی و بلا و امر منکر. (منتهی الارب ). || قسمی بازی کودکان عرب که آنرا کجکجه نیز گویند. || ل...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
است میرمحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) یکی از مواضع دودانگه در هزارجریب . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 122 بخش انگلیسی ).
درشکایت از قطع رابطه ی مخاطب با گوینده به کار می رود به معنی دیگر سایه ات را بر سر ما نمی اندازی
در پی یافتن جایگزینی برای " بــــاطـــن" بودم که معادل پیشنهاد شده آن " ژیــتــا" است.(یکی از دو واژۀ داده شده ) but, when I searched for the same w...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
حساب جای خود و برادری هم جای خود در حساب و کتاب حتی با برادر خود هم سخت گیر باش
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.