 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [اِ ] (اِخ ) ابن  عماربن  عیینةبن  الطفیل  الاسدی . یکی  از مشاهیر شعرای  عرب . وی  دولت  اموی  و عباسی  را درک  کرده  و در کوفه  نزول  کرد و بمدّاحی  و هجاء و عیش  و عشرت  و ساز و آواز مایل  و شیفته  بود. او دوستی  صادق  موسوم  به  ابن  رامین  در کوفه  داشته  که  خانه ٔ وی  بکثرت  کنیزان  خوش آواز ممتاز بود و از این رو شاعر از آن جا دل  کندن  نمیخواست  زیرا لعبتی  ربیحه  نام  که  مغنیه  و از کنیزان  عرب  بود دل  از وی  ربوده  بود. امیر کوفه  وی  را متهم  به  تبعیت  از شراة (فرقه ای  از خوارج ) کرد و گفت  که  آنان  در منزل  او اجتماع  کنند و وی  از دعاة مختار باشد، پس  او را بزندان  افکند و بعدها حکم بن  صلت  او را آزاد کرد. وی  هَجّائی  تندزبان  بود. رجوع  به  اعلام  زرکلی  (در کلمه ٔ ابن  عمار) و قاموس  الاعلام  ترکی  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن الجدر الحریری  مملوک . شاعری  قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  جعفربن  ابی کُثَیر مدنی . شیخ  طوسی  در رجال  او را در عداد اصحاب  صادق (ع ) شمرده  و در برخی  نسخه ها لفظ «ابی » ساقط اس...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  جعفربن  ابی کثیر الانصاری . یکی  از روات  قراءة نافعبن  عبدالرحمن . (ابن  الندیم ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  جعفربن  عیسی  عامری . محاسن  برقی  او را در عداد اصحاب  صادق  (ع ) شمرده  است . (تنقیح  المقال  ج  1 ص  131).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  جعفربن ناصرالحق . رجوع  به  اسماعیل بن  ابی القاسم  جعفر شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  جفینه . او یا اسماعیل بن  عبدالرحمن  است و یا اسماعیل بن  عبداﷲ. (تنقیح  المقال  ج  1 ص  132).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  حازم  سلمی  کوفی . شیخ  طوسی  او را در عداد اصحاب  صادق  (ع ) شمرده . و در باب  حج  از کافی  روایت  محمدبن  سنان  از وی  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  حازِم  کوفی  جعفی . شیخ  طوسی  در رجال  خود او را در عداد اصحاب  صادق  (ع ) شمرده  گوید مولای  نُهُم   ۞  بود. (تنقیح  ال...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن الحافظ. رجوع  به  اسماعیل الظافر... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  حرّ. در باب  روزه  از کتاب  من  لایحضره  الفقیه ، حمادبن  عیسی  از وی  و او از ابی عبداﷲ روایت  میکند. (تنقیح المقال  ج  ...