اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اطا

نویسه گردانی: ʼṬA
اطا. [ اَ ] (اِ) درخت پده است که بعربی غرب خوانند و آنرا هیچ ثمر نیست و صمغ آن بهترین بوده است و تا زخمی بپای آن نزنند و نشکافند صمغ از آن برنیاید، عصاره ٔ برگ آنرا بر گوشی که از آن ریم می آمده باشد بچکانند نافع بود. (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ). مأخوذ از یونانی ، درخت پده که به تازی غرب خوانند و صمغ و عصاره ٔ برگ آنرا در طب استعمال کنند. (ناظم الاطباء). درخت غرب است . (اختیارات بدیعی ). بیونانی درخت غرب است . (تحفه ). و در فهرست مخزن الادویه آمده است : اطا و اطاطاس ، بیونانی درخت غرب است که بفارسی وشک نامند. و در مخزن الادویه ذیل غرب چنین است : بیونانی اطا و بشیرازی وزک و به اصفهانی وشک و در تنکابن و دیلم اوجا نامند. و صاحب الفاظ الادویه در ذیل اطا آرد: ارطی ، و در ذیل ارطی نویسد: رومی ، درخت زودک ۞ معروف ، سپیدا. و ابن بیطار آرد: درخت غرب است به یونانی ، و در غرب بیاوریم ،و در ذیل غرب مینویسد: دیسقوریدوس در اول گوید: اطاء است و لکلرک آن را سُل ۞ ترجمه کرده که بمعنی درخت غرب است . بنابراین نامهای گوناگون کلمه در لهجه های مختلف فارسی و زبانهای دیگرعبارت است از: اطاطاس ، ارطی ، وزک ، زودک ، وشک ، سپیدا، اوجا، غرب . رجوع به غرب و دیگر مترادفات آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
اتا. [ اَ] (ترکی ، اِ) در ترکی بمعنی پدر است و در بعض کلمات چون مزید مقدمی آید، مانند اتابک و اتابای و اتاتورک و در بعض لهجه ها به ألف مم...
اتا. [ اَ ] (ع مص ) تیر انداختن بکسی .
اتا. [ اُ ] (اِ) تلخه .
اتا. [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اتاوة.
عطا. [ ع َ ] (ع اِمص ، اِ) عطاء. دهش . (منتهی الارب ). دادن بخشش را. (از اقرب الموارد). ضد منع. انعام . بذل . حِباء. حَبوة. داشن . دهش . دهشت . ده...
عطا. [ ع َ ] (اِخ ) تخلص ادیب السلطنه حسین سمیعی از ادبا و رجال دوره ٔ معاصر است . وی به سال 1293 هَ .ق . در رشت تولد یافت و دوران طفولیت ...
عطا. [ ع َ ] (اِخ ) ابن یزید لیثی . محدث . و رجوع به ابویزید (عطاء...) شود.
اتاء. [ اَ / اِ ] (ع اِ) حاصل و درآمد هر چیز از حبوب و از بار خرمابن و نتاج حیوان وشیر آنها: کَم اِتاء ارضک ؛ چند است حاصل زمین تو؟- ارض ذ...
اتاء. [ اِ ] (ع مص ) بار دادن خرما و کشت . (تاج المصادر بیهقی ). برآمدن بار نخل و درخت یا ظاهر شدن صلاح آن یا بسیار گردیدن بارِ آن . (منتهی ا...
اتاء. [ اَ ] (ع اِ) چوب یا برگ که در جوی افتد. ج ،اُِتی ّ، اِتاء. (منتهی الارب ). || غله ٔ زمین . || میوه ٔ درخت خرما. (از منتهی الارب ).
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.