اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افن

نویسه گردانی: ʼFN
افن . [ اَ ] (ع مص ) دوشیدن ناقه بغیر وقت . (آنندراج ). در غیر وقت ناقه را دوشیدن . (از اقرب الموارد). دوشیدن ناقه باوقت و بی وقت و آن مفسد ناقه است . (منتهی الارب ). بی وقت و در غیرموقع دوشیدن شتر ماده را. (ناظم الاطباء). || شیر همه بدوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). خوردن شتربچه تمام شیر که در پستان ناقه است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فاسد کردن طعام . (آنندراج ). || نیکو نمودن طعام و خیر نبودن در آن . و به این معنی بصیغه ٔ مجهول بکار رود. (منتهی الارب ). نیکو شمرده شدن طعام و خیری در آن نبودن . (ناظم الاطباء). || فاسد گردیدن گردو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ضعیف رأی و بی عقل گردانیدن خدای تعالی کسی را. (آنندراج ). سست رأی گردانیدن خدا کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کم خرد گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) کمی . (منتهی الارب ). کمی و نقص . (ناظم الاطباء). || (اِ) نام گیاهی . (ناظم الاطباء). گیاهی است . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
افن . [ اَ ف َ ] (ع مص ) ضعیف رای و سست عقل شدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || کم شدن شیر ناقه . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطبا...
عفن . [ ع َ ] (ع مص ) برآمدن بر کوه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || برگردانیدن مزه و رنگ گوشت را. (از منتهی الارب ). تغییردادن بوی...
عفن . [ ع َ ف َ ] (ع مص ) پوسیده شدن هر چیزی و تباه گردیدن چندانکه ریزه ریزه برآید وقت گرفتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پوسیده ...
عفن . [ ع َ ف ِ ] (ع ص ) گوشت بر گردیده بوی و مزه و پوسیده . هرچیز پوسیده و تباه شده از آب که ریزه ریزه جدا گردد. (منتهی الارب ). ریسمان پو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.