اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الان

نویسه گردانی: ʼLAN
الان . [ اَ ] (اِخ ) مشرق و جنوب وی سریر است و مغرب وی روم است و شمال وی دریای کرز و بخاک خزرانست و این ناحیتی است اندر شکستگیها و کوهها و جائی بانعمت و ملکشان ترساست و ایشان را هزار ده است بزرگ و اندر میان ایشان مردمانی اند ترسا و مردمانی بت پرستند و مردمان وی گروهی کوهیند و گروهی دشتی ، و لشکر ملک اینجا بشهر خیلان باشد و بندر کاسک و شهر دراِلان از این ناحیت است . (از حدود العالم ). نام ولایتی است از ترکستان و بعضی گویند نام شهری است . (برهان ). نام ولایتی از ایران و ترکستان . (شرفنامه ٔ منیری ) :
خبر دهند که چون او رود بحرب عدو
بود به لشکرش اندرشه الان و خزر.

قطران .


چون ز سواد شابران سوی خزر سپه کشد
روس و الان نهند سر خدمت پای شاه را.

خاقانی .


بگرداگرد خرگاه کیانی
فروهشته نمدهای الانی .

نظامی .


رجوع به آلان و اران و لان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ãlān در سنسکریت آل به معنی آراستن، آرایش - تزئین کردن، زینت بخشیدن است که پسوند آن به آن افزوده شده و صفت فاعلی ساخته است به معنی آراینده، آرایش - تزئ...
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: سامپَر (سنسکریت: سامپرَتَم) ایدام، اَدیا (سنسکریت) نونام (سنسکریت: نونَم) اَسات (سنسکریت: اَساتَس) اکنون، ا...
الاَّن . [ اَل ْ آ ] (ع ق ) اکنون . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). آنفاً. (مهذب الاسماء) (ربنجنی ). کنون . اینک . آنفاً. رجوع به آن شود.
آلان کوه . (اِخ ) نام کوهی بمغرب دریاچه ٔ خزر.
ابن علان . [اِ ن ُ ع َل ْ لا ] (اِخ ) علی بن محمد علان بن ابراهیم بن محمد علان صدیقی فسائی شیرازی . یکی از اجداد او امام الدین علی بن مبارکش...
ابن علان . [ اِ ن ُ ع َل ْ لا ] (اِخ ) شهاب الدین احمد، عم علی بن محمد علان .
خوش آلان . [ خُش ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه ،واقع در جنوب خاوری هشتیان با هوای سرد و 104 تن سکنه . راه ...
قزل آلان . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) (باروی ...) باروی معروفی است در گرگان که اسکندر کبیر به منظور دفاع از گرگان و دههای اطرافش در مقابل حملات قبای...
موسی آلان . [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد. واقع در 28/5 هزارگزی شمال سردشت با 189تن سکنه . آب آن از رودخا...
الی الاَّن . [ اِ لَل ْ ] (ع ق مرکب ) بمعنی هنوز و تاکنون . (غیاث اللغات ). الی هذا الاَّن نیز مانند آن است . (از آنندراج ). تا حال . الی الحال...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.