اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الیة

نویسه گردانی: ʼLY
الیة. [ اَل ْ ی َ ] (ع اِ) دنب و سرین یا پیه و گوشت سرین . ج ، اَلیات ، اَلایا. تثنیه ٔ آن اَلیان بی تاء. (منتهی الارب ). گوشت یا پیهی که بر عَجُز گرد آید. (از بحر الجواهر). عجیزة. (اقرب الموارد). || گوشت بن انگشت نر. (منتهی الارب ). گوشتی که در ضره ٔ (گوشت بن انگشت خرد) انگشت ابهام است . (از بحر الجواهر). گوشتی که در اصل ابهام باشد و آنچه در باطن کف مقابل خنصر بوجود آید ضرة است . (از اقرب الموارد). و رجوع به الیةالکف شود. || گوشت موشک ساق . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). عضله ٔ ساق . (از متن اللغة). || گرسنگی . مجاعة. || پاره ای از پیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة).
- الیةالحافر ؛ دنباله ٔ سنب ستور. (منتهی الارب ). الیةالحافر؛ مؤخره . (اقرب الموارد).
- الیةالحمل ؛ پروین (ستاره ). ثریا. (دزی ج 1).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بانو، سرکار خانم محترمه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مغمی علیه . [ م ُ ما ع َل َی ْه ْ / م َ می یُن ْ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ) بیهوش .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مغشی علیه ....
مؤدی الیه . [ م ُ ءَدْ دا اِ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ) نعت مفعولی از ایداء. پرداخت شده به او. ادا کرده شده بر او. آن که بدو وام یا طلب پرد...
محال علیه . [ م ُ لُن ْ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ) آنکه بر او حواله شده است . (یادداشت مرحوم دهخدا). شخص ثالث در قبال محیل که مدیون است...
محتاج الیه . [ م ُ جُن ْ اِ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ) کسی و یا چیزی که لازم و ضرور باشد و وجود آن در کار لازم بود. (ناظم الاطباء). بایسته . درو...
مجمع علیه . [ م ُم َ عُن ْ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ) اجماع کرده بر آن یعنی متفق علیه . (غیاث ) (آنندراج ). آنچه درباره ٔ آن اجماع کرده با...
له و علیه . [ ل َ هَُ ع َ ل َی ْه ْ ] (ترکیب عطفی ، ق مرکب ) ۞ بسود و بزیان کسی . برای او و بر او. به او و بر او.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۸ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.