اوستا. (اِ) اوستاد. استاد : هرکه گیرد پیشه ٔ بی اوستاریشخندی شد بشهر و روستا. مولوی . || (اِخ )اوستا. کتاب دینی زردشت : علم معنی از کتاب اوست...
اوستا. [ اَ وِ] (اِخ ) (بمعنی اساس ، بنیاد، متن اصلی ، پناه و یاوری ) در پهلوی اوستاک در متون تاریخی عربی بستاه ، البستاه ابستا، الابستا و ال...
اوستا نام کلی مجموعهٔ کهنترین نوشتار و سرودههای ایرانیان است، که در واقع دانشنامهٔ ایرانیان بوده و در روزگار باستان بیست و یک نسک (کتاب) داشته و در ...
اَوِستا (/əˈvɛstə/) مجموعهای از کتابهای دینی در مَزدَیَسنا است که به زبان اوستایی نوشته شدهاست.[۱] این مجموعه، دارای بیست و یک بخش است اما امروزه...
خط اوستا. [ خ َطْ طِ اَ وِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از خطوط قدیمه و کاملاً الفبائی است . (تاریخ ایران باستان ص 16). خطی است که با آن اوستا...
خرده اوستا. [ خ ُ دَ / دِ اَ وِ ] (اِخ ) نام قسمتی از اوستای حاضر است که در زمان شاپور دوم ساسانی نوشته شده برای نماز و ادعیه ٔ روزانه و ا...
نگاه کنید به واژه های اوستایی در همین لغتنامه
نگاه کنید به واژه های اوستایی در همین لغت نامه
نگاه کنید به واژه های اوستایی در همین لغتنامه
شاهنشاه زند و اوستا. [ هََ هَِ زَ دُ اَ وِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب باشد. (از برهان قاطع). یعنی آفتاب چه جمله گرمی از او مت...