اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ایناس

نویسه گردانی: ʼYNAS
ایناس . (ع مص ) دیدن چیزی و دانستن آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ). و منه : آنست منه رشداً؛ ای علمته . (منتهی الارب ). || شنیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آواز شنیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || انس دادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). وفی المثل : الایناس قبل الابساس ؛ یعنی باید که اول انس داده شود بعد از آن تکلیف . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || (اِمص ) دوستی . الفت . علاقه : شطری از ایناس وحشت و ازالت عارضه ٔ ریبت و نبذی از استمالت و استعطاف ایراد کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ سنگی ص 341). بعضی را به تخویف و جماعتی را به ایناس چگونه منقاد و مذعان کرد. (جهانگشای جوینی ).
ضد را با ضد ایناس از کجا
با امام الناس نسناس از کجا.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ایناس : این اسم عربی از کشور لبنان بوده و به معنی دختر زیبای وحشی ک به تنهایی در جنگلی زندگی میکرد و بعد از کشف ان دختر زیبا و وامرار زندگیش در بین مر...
کسانی را که دنبالشان میگردی ،اینجا هستند
ائناس . [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایناس شود.
ایناث . (ع مص ) (از «ان ث »)ماده زادن زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ماده زادن . (المصادر زوزنی ).
عیناث . [ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء جبل عامل . (یادداشت مرحوم دهخدا).
ائناث . [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایناث شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ناشناس
۱۳۹۵/۱۲/۱۱
0
1

عالیه

ناشناس
۱۳۹۶/۰۵/۲۵
0
0

اسم ایناس واقعاقشنگ وزیباست


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.