گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بان نویسه گردانی: BAN بان . (اِ) مخفف بانگ . (فرهنگ رشیدی ). بانگ . (فرهنگ اسدی ). فریاد. آواز بلند. (برهان قاطع). مخفف بانگ است . (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 181) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) : موکشان بر لب چه آرد زودنیز نه بان کند نه ویل و نه وای .خسروی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی بان بید بان بید. (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 37 هزارگزی شمال باختر گهواره و 3 هزارگزی آئینه وند واقع است . ناحیه ایست کوهست... بان پرست بان پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) در زبان سنسکریت ، گوشه نشین و زاهد را گویند. (آنندراج ). منزوی . تارک دنیا. (ناظم الاطباء). بان چیا بان چیا. (اِخ ) دهی است از دهستان ولدبیگی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان که در 28 هزارگزی خاور نهر آب و 4 هزارگزی شمال کره تپه واقع است . ن... بان خشک بان خشک . [ خ ُ ] (اِخ ) نام قدیم بیگ بیگ است . دهی است از شهرستان ایلام ، و رجوع به بیگ بیگ شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). گیتی بان گیتی بان . (ص مرکب ، اِ مرکب ) مرکب از: گیتی + بان ، پسوند نسبت و اتصاف . (حاشیه ٔبرهان چ معین ). نگاهدارنده ٔ دنیا و روزگار است . (برهان قاطع)... بان هروی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. نرده بان این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. گندم بان گندم بان . [ گ َ دُ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان که در 15000 گزی شمال خاوری گوزران و کنار باختری رودخانه ٔ مرک واقع ... گندم بان گندم بان . [ گ َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خاوه ٔ بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 12 هزارگزی جنوب خاوری نورآباد و 12 هزارگزی جنوب خاو... قلعه بان قلعه بان .[ ق َ ع َ / ع ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) کوتوال . دژبان . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۱ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود