گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بشر نویسه گردانی: BŠR بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ۞ ابن فرقدخلیفه ٔ تمیم بن سعید عباسی بود. وی والی سیستان از جانب هادی خلیفه ٔ عباسی بود. برای خراج به سیستان آمدو به دست عثمان بن عماره در همان شهر بسال 172 هَ . ق . کشته شد. رجوع به تاریخ سیستان ص 151 و 152 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی بشر بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قدامه ضبابی . وی در حجةالوداع حضور داشت . رجوع به الاصابة ج 1 ص 160 و الاستیعاب شود. بشر بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قطبةبن سنان بن حارث بن حامدبن نوفل بن فقعس اسدی فقعسی ... برخی گویند پدرش حارث نام دارد و قطبه نام مادر اوست که... بشر بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قیس بن کلدةالتمیمی العنبری . ابن شاهین نام او را آورد و عبداﷲبن ابی ظبیه از وی روایت کرده است . رجوع به الاصابة ج ... بشر بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قیس ...ادراک داشته و حدیثی ازعمر نقل کرده است . رجوع به الاصابة ج 1 ص 179 شود. بشر بشر.[ ب ِ ] (اِخ ) ابن مالک فرستاده ٔ عمرسعد که سر سیدالشهداء (ع ) را از کربلا به حکم وی بکوفه نزد ابن زیاد برد. رجوع به حبیب السیر چ قدیم ... بشر بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن محتفر خزاعی بن عبد تمیم مزنی .نامش در کتب فتوح آمده است وی در سوس از جانب عمر عامل بود و درباره ٔ هدیه هائی که ع... بشر بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن مروان بن حکم بن ابی العاص قرشی اموی از امرای بخشنده بود و از جانب برادر خود عبدالملک والی عراقین شد. وی نخستین ام... بشر بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن مسعودبن قیس بن خالد ذی جدین . ابن حبان او را در زمره ٔ صحابه آورده و گفته است صحبتی داشته است و در اسناد حدیث او ... بشر بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن مصلح . از زاهدان بود. ابن قتیبه در ذیل سخنان زاهدان سخنی از وی بروایت از ابوسعید مصیصی از اسدبن موسی بدینسان آرد... بشر بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن معاذ اسدی .ابوموسی در ذیل ، از طریق ابونصر احمدبن نوح بزار روایت کرده که وی بسال 246 هَ . ق . از جابربن عبداﷲ عقیلی... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۵ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود