اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جابر

نویسه گردانی: JABR
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عوف .صحابی است . وی برادر عبدالرحمان بن عوف صحابه ٔ مشهورپیغمبر میباشد وقتی که مروان حکم اموی از شام لشکری بمکه بجنگ عبداﷲبن زبیر فرستاد مهتر آن سپاه حبش بن دجله بود. جابر برادر عبدالرحمان عوف با لشکر از مدینه بمدد عبداﷲبن زبیر آمد و لشکر شام را شکست داد. (رجوع به تاریخ گزیده ص 263). و رجوع به الاصابة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عثمان حنفی . محدث است . محمدبن داود از وی روایت کند و او از یوسف بن عطیه روایت دارد. (عیون الاخبار ج 3 ص 184).
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عمرالمزنی . ابن فتحون او را استدراک کرده و گوید طبری گفته است که عمراو را بر سرزمینی که بوسیله ٔ دجله و فرات آبی...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عمرو الراسبی البصری . مکنی بابی الوازع . رجوع به ابوالوازع جابر... شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عمیرالانصاری .از انصار مدینه است و عطأبن ابی رباح از او روایت کند و وی او را در حدیث با جابربن عبداﷲ جمع کرده است ...
جابر. [ ب ِ ](اِخ ) ابن عیاش . ابونعیم گفته است : حدیثی از وی نقل شده است . (چنین است در ابن الاثیر) ولیکن این صحیح نیست چه ابونعیم در ض...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن فطر اوبن ابی نصر. از ثابت البنانی روایت کند، ابن ابی حاتم او را ذکر کرده است ولی مجهول است . (لسان المیزان ج 2 ص...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قرةالحرانی . از شاگردان احمدبن خلف و محمدبن خلف و از صناع آلات فلکی است . (الفهرست ص 396).
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن کعب بن کرمان بن طرفةبن وهب بن مازن بن تیم بن اسدبن حارث بن العتیک الازدی . ابن کلبی او را نام برده است . و عبدا...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن لبید. مردی است که قصد خروج بر حکم بن هشام خلیفه ٔ اموی داشت و خبر وی بخلیفه رسید و بتدبیری او را از بین برد. رجوع...
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ماجد صدفی . صحابی است و ابن یونس گفته که وی خدمت پیغمبر (ص ) رسیده و در فتح مصر حضور داشته است . و ابن لهیعة از ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۴ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.