اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جابر

نویسه گردانی: JABR
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عوف .صحابی است . وی برادر عبدالرحمان بن عوف صحابه ٔ مشهورپیغمبر میباشد وقتی که مروان حکم اموی از شام لشکری بمکه بجنگ عبداﷲبن زبیر فرستاد مهتر آن سپاه حبش بن دجله بود. جابر برادر عبدالرحمان عوف با لشکر از مدینه بمدد عبداﷲبن زبیر آمد و لشکر شام را شکست داد. (رجوع به تاریخ گزیده ص 263). و رجوع به الاصابة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ثقفی . رجوع به جابربن شیبان بن عجلان بن عتاب بن مالک شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) جدی .رجوع به جابربن مرزوق شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) جعفی . از راویان است .رجوع به جابربن زید جعفی و جابربن یزید جعفی شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) جهنی . مکنی به ابوسعاد. رجوع به جابربن اسامه شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) حرّانی . رجوع به جابربن سنان و جابربن قرة الحرّانی شود.
جابر. [ ب ِ] (اِخ ) حضرمی مصری . رجوع به جابربن اسماعیل شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) حَنّائی . مکنی به ابن یاسین . از محدثین است .
جابر. [ب ِ ] (اِخ ) حنفی . رجوع به جابربن عثمان حنفی شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ )راسبی بصری . رجوع به جابربن عمرو راسبی بصری شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) رعینی قتبانی . رجوع به جابربن یاسربن عویص ... شود.
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۴ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.