 
        
            جبر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        JBR
    
							
    
								
        جبر. [ ج َب ْ ب َ ] (اِخ ) لقب  محمد اصفهانی  محدث  ابن  عصام  است . (منتهی  الارب ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن القاسم . از وزراء فاطمیین  است  و در شوال  سال  سیصد و هفتاد و سه  این  سمت را داشته  است . (از معجم الانساب  زامباور ج  1 ص 145...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  انس ، از طائفه ٔ بنی زریق  است . طبرانی  او را از صحابه  میداند که  با علی  (ع ) در صفین  بودند و گفته  است  وی  از کسانی  است ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  جبربن  محمدبن  جبربن  هشام  قرطبی  مالکی . وی  بسال  615 هَ .ق  . درگذشت . او راست : مطالع الانوار و مسالک  الابرار فی  فضائل  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  زید. وی  پدر ابی  عبس  است . گفته اند که  او صحابی  است  و روایاتی  دارد لیکن  درست  نیست  بلکه  ابوعبس  پسر او از صحابه است  و...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  عبداﷲالقبطی . مولی  بنی غفار و گویند: مولی  ابوبصرة غفاری  است . ابن  یونس  از حسن بن  علی بن  خلف بن  قدید حکایت  کند که  این ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  عتیک بن  قیس بن  هیشةبن  الحارث . صحابی  است . رجوع  به  جابربن  عتیک بن  قیس ... در همین  لغت نامه  والاصابة شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  علی بن  عیسی بن  الفرج بن  صالح  مکنی  به  ابوالبرکات  و ملقب  به  الربعی  الزهری . وی  یکی  از ادیبان  فصیح  و بلیغ بود. محمدب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [ ج َ ] (اِخ ) ابن  نعیم بن  مرةالحضرمی  المصری . محدث  است . از عطا و ابوزبیر روایت  کند و اللیث  وابن  لهیعه  از وی  روایت  کنند. دارقطنی  گوید...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [ ج َ] (اِخ ) ابن  نوف  مکنی  به  ابوالوداک . وی  از ابوسعیدالخدری  روایت  کند. (از ذکر اخبار اصبهان  ج  1 ص 251).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر کردن . [ ج َ ک َ دَ ] (مص  مرکب ) جبران  کردن . تلافی  کردن . نقص  و زیان  مادی  یا معنوی  را برطرف  کردن  :  بر حالت  ببخشید و کسر حالت  را بتفقد...