 
        
            جبر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        JBR
    
							
    
								
        جبر. [   ] (اِخ ) مولی  بنی عبدالدار. واقدی  گوید: وی  یهودی  بود در مکه  وسوره ٔ یوسف  را از حضرت  رسول  (ص ) استماع  کرد و اسلام  آورد و آنرا پنهان  میداشت . ولی  اربابان  وی  اطلاع  یافتند و او را آزار کردند و هنگامی  که  رسول  (ص ) مکه  را فتح  کرد از آزاری  که  دیده  بود بحضرت  شکایت  برد، آن  حضرت  پولی  باو عطا کرد تا خویشتن  را خرید و آزاد شد. سپس  ثروتمند شد و با زنی  از اشراف  بنی عامر ازدواج  کرد. مقاتل بن  حبان  در تفسیر خود او را از کسانی  دانسته که  آیه ٔ «الا من  اکره  و قلبه  مطمئن  بالایمان ». (قرآن  106/16). و آیه ٔ «و جعلنا بعضکم  لبعض  فتنة». (قرآن  20/25) در شأن  آنان  نازل  شده  است . طبری  در تفسیر آیه ٔ «فَمَن  اظلم  ممن  افتری  علی اﷲ کذبا». (قرآن  15/18)،«او قال  اوحی  الی ّ...» از طریق  سدی  آرد: که  عبداﷲبن سعدبن  ابی سرح  اسلام  آورد و سپس  مرتد شد و درباره ٔ عمار و جبر نزد ابن الحضرمی  یا ابن عبدالدار بدگوئی  و سخن چینی  کرد آنان  این  دو تن  را گرفتند و آنقدر آزار کردند تا از اسلام  برگشتند و (کافر شدند) و آیه ٔ زیر دراین  مورد نازل  شد: «الا من  اکره  و قلبه  مطمئن  بالایمان » (قرآن  106/16). و در تفسیر ابن  حاتم  و عبدبن  حمیداز طریق  حصین بن  عبدالرحمن  از عبداﷲبن  مسلم  حضرمی  آمده  که  گفت : دو بنده  داشتیم  بنام  یسار و جبر و آنان  صقلی  بودند که  کتاب  خود را میخواندند و به  آن  عمل  میکردند و حضرت  رسول  (ص ) نزد آنان  میگذشت  و بقرائت  آنان گوش  میداد و مردم  گفتند: آن  حضرت  از آنان  می آموزد واین  آیه  «و لقد نعلم  انهم  یقولون  انما یعلمه  بشر» (قرآن  103/16) نازل  شد. در اینجا از اسلام  آوردن  این  دو تن  ذکری  نشده  است . (از الاصابة فی  تمییزالصحابه ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن القاسم . از وزراء فاطمیین  است  و در شوال  سال  سیصد و هفتاد و سه  این  سمت را داشته  است . (از معجم الانساب  زامباور ج  1 ص 145...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  انس ، از طائفه ٔ بنی زریق  است . طبرانی  او را از صحابه  میداند که  با علی  (ع ) در صفین  بودند و گفته  است  وی  از کسانی  است ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  جبربن  محمدبن  جبربن  هشام  قرطبی  مالکی . وی  بسال  615 هَ .ق  . درگذشت . او راست : مطالع الانوار و مسالک  الابرار فی  فضائل  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  زید. وی  پدر ابی  عبس  است . گفته اند که  او صحابی  است  و روایاتی  دارد لیکن  درست  نیست  بلکه  ابوعبس  پسر او از صحابه است  و...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  عبداﷲالقبطی . مولی  بنی غفار و گویند: مولی  ابوبصرة غفاری  است . ابن  یونس  از حسن بن  علی بن  خلف بن  قدید حکایت  کند که  این ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  عتیک بن  قیس بن  هیشةبن  الحارث . صحابی  است . رجوع  به  جابربن  عتیک بن  قیس ... در همین  لغت نامه  والاصابة شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  علی بن  عیسی بن  الفرج بن  صالح  مکنی  به  ابوالبرکات  و ملقب  به  الربعی  الزهری . وی  یکی  از ادیبان  فصیح  و بلیغ بود. محمدب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [ ج َ ] (اِخ ) ابن  نعیم بن  مرةالحضرمی  المصری . محدث  است . از عطا و ابوزبیر روایت  کند و اللیث  وابن  لهیعه  از وی  روایت  کنند. دارقطنی  گوید...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر. [ ج َ] (اِخ ) ابن  نوف  مکنی  به  ابوالوداک . وی  از ابوسعیدالخدری  روایت  کند. (از ذکر اخبار اصبهان  ج  1 ص 251).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر کردن . [ ج َ ک َ دَ ] (مص  مرکب ) جبران  کردن . تلافی  کردن . نقص  و زیان  مادی  یا معنوی  را برطرف  کردن  :  بر حالت  ببخشید و کسر حالت  را بتفقد...