جرآء
نویسه گردانی:
JRʼAʼ
جرآء. [ ج ُ رَ آ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جری ٔ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به جری ٔ شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
جرا. [ ج َ ] (اِ) نفقه . اخراجات . معاش گذران . (ناظم الاطباء). وظیفه .اجری . مواجب . مستمری . (یادداشت مؤلف ) : گفت شاهنشه جرا اش کم کنیدور ب...
جرا. [ ج َرْ را ] (ع اِ) به خاطر: فعلت ُ من جراک ؛یعنی کردم از بهر تو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و مصراع زیر: امن جری ب...