جعفری
نویسه گردانی:
JʽFRY
جعفری . [ ج َ ف َ ] (اِخ ) کوشکی است مر متوکل را نزدیک سرمن رأی .(منتهی الارب ). نام قصری است که جعفر المتوکل علی اﷲ پسر المعتصم باﷲ در نزدیکی سامره در جائی به نام ماحوزه بنا نهاد و سپس در کنار آن قصر، شهری ساخت و بدانجا منتقل گردید و اراضی آنجا را به اقطاع به سران لشکر داد و آن شهر از سامراء بزرگتر شد. متوکل نهری از دجله به این شهر احداث کرد که ده فرسخ با آن فاصله داشت و معروف به جبة دجله گردید. متوکل در ماه شوال سال 247 هَ . ق . در همین قصر کشته شد و مردم به سامراء بازگشتند. مخارج ساختمان این قصر بنا بر روایتی ده هزار درهم و بنا بر روایت دیگر دومیلیون دینار بوده است . قصر جعفری در سال 245 هَ . ق . بنا شد و دلیل بن یعقوب نصرانی ناظر بنای آن بود. (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
جعفری . [ ج َ ف َ ] (اِ) گیاهی از طایفه ٔ چتری ها که شومخ نیز گویند و برگ آن مأکول است و در آشها و قورمه سبزی داخل کنند. (ناظم الاطباء). به ...
جعفری . [ ج َ ف َ ] (اِ) ۞ گلی است زردرنگ و مجازاً به معنی مطلق رنگ زرد و در بهارعجم نوعی از صدبرگ . (غیاث اللغات ). نوعی از صدبرگ . (آنن...
جعفری . [ ج َ ف َ ] (اِ) حشره یی است بدبو که بوی تندی شبیه به بوی گیاه جعفری دارد. ۞ (یادداشت مؤلف ). و نیز رجوع به ساس شود.
جعفری . [ ج َ ف َ ] (اِ) نام قسمی کاغذ است . (الفهرست ابن الندیم ).
جعفری . [ ج َ ف َ ] (ص نسبی ، اِ) طلای خالص بود منسوب به جعفر نامی که کیمیاگر بوده است و بعضی گویند پیش از جعفر برمکی زر قلب سکه می کردن...
جعفری . [ ج َ ف َ ] (ص نسبی ) (مذهب ...) مذهب شیعه ٔ دوازده امامی که منسوب به حضرت امام جعفر صادق (ع ) است . رجوع به شیعه شود.
جعفری . [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان اسحاق آباد بخش قدمگاه شهرستان نیشابور در 15هزارگزی جنوب خاوری قدمگاه و 5هزارگزی جنوب راه ...
جعفری . [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از بخش شیب آب شهرستان زابل در 11هزارگزی راه شوسه ٔ زابل به زاهدان سکنه ٔ آن 35 تن است . (از فرهن...
جعفری .[ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ام الفخر بخش شادگان شهرستان خرمشهر در 17هزارگزی شمال باختری شادگان کنار راه اتومبیل رو شادگان ب...
جعفری . [ ج َ ف َ] (اِخ ) ابوالبقاء صالح بن حسین ... (قرن هفتم هجری ). او راست : 1- البیان الواضح المشهود من فضائح النصاری و الیهود (که بخش...