اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حانی

نویسه گردانی: ḤANY
حانی . (ع ص نسبی ) منسوب به حانوت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). صاحب حانوت . (اقرب الموارد). || منسوب به شهر حانی ، و حنوی برخلاف قیاس است . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
حانی . (اِخ ) شهریست به دیاربکر. در آنجا معدن آهن هست که به دیگر شهرها برند، ابوصالح عبدالصمدبن عبدالرحمان بن احمدبن عباس حنوی وابوالفرج ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هانی . (فعل امر) به لغت پهلوی امر به نشستن باشد یعنی بنشین . (برهان ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ، نسخه ٔ خطی مؤلف ) ۞ . ... و هانی به زبان...
هانی . (اِخ ) (ابن ...) رجوع به ابن هانی شود.
هانی . (اِخ ) از موالی عفان و تابعی است . (منتهی الارب ).
هانی . (اِخ ) ابن توبةبن سحیم بن مرة، معروف به الشویعر الحنفی . از شعرای اسلامی است . درباره ٔ ضحاک بن قیس گوید:اذا شمر الضحاک للحرب شبهاغل...
هانی . (اِخ ) ابن جزٔبن النعمان المرادی . صحابی است . وی شاهد فتح مصر بوده است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
هانی . (اِخ ) ابن حارث بن جبلةبن حجر الکندی . صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
هانی . (اِخ )ابن حبیب الداری . صحابی است . الرشاطی گفته است : اولین بار که هانی نزد پیغمبر آمد قبایی مزین به طلا به رسول اﷲ اهداء کرد و پی...
هانی . (اِخ ) ابن حجربن معاویة... الکندی . صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.