حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است به فاصله ٔ 53500گزی بطرف شمال شرق غوربند مربوط حکومت اعلی پروان که بین 68 درجه و 59 دقیقه و 24 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و 35 درجه و 6 دقیقه و 43 ثانیه ٔ عرض البلدشمالی واقع است . (فرهنگ جغرافیایی افغانستان ج 2).
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمد مادرائی رجوع به حسین مادرائی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب معروف به ابن کرنیب و ابواحمد و درگذشته ٔ 300 هَ . ق . (هدیة العارفین ج 1 ص 332) (...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن صباح خلال . محدث اصفهانی است و پس از 300 هَ . ق . درگذشت . (ذکر اخبار اصبهان 1 ص 279).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسحاق اصبهانی محدث است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 280).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسعد دهستانی مؤیدی . رجوع به حسین دهستانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسکندر رومی حنفی . درگذشته ٔ 1084 هَ . ق . او راست : الجوهر المنیر در فروع و الجوهرة المنیفة و مقدمة فی الفروع و جز ...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل . رجوع به حسین محاملی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اشکبیب مروزی سمرقندی کشی . استاد عیاشی و کشی بود و نجاشی او را در فهرست معرفی کرده است . او راست : الرد علی م...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اویس (شیخ ...) یا (سلطان ...) یکی از فرمانروایان آل جلایر است که از 776 - 784 هَ . ق . فرمانروا بود. رجوع به آل ...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اهدل . رجوع به حسین یمنی و حسین اهدل شود.