حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن طاهربن زَیلَه . اصفهانی متولد به اصفهان و مکنی به ابومنصور معروف به ابن زیله . دانشمند ریاضی و طبیعی و موسیقی دان ، شاگرد ابن سینا است و طبیعیات شفا را مختصر کرده و حی بن یقظان را شرح نموده و او راست : «الکافی » در موسیقی . (معجم المؤلفین ) (تاریخ الحکمای قفطی ص 99) (تتمه ٔ صوان الحکمه ص 92) (شهرزوری ص 62) (کشف الظنون ) (اعلام زرکلی ج 2 ص 278) (بروکلمان ج 1 ص 458) (تاریخ علوم عقلی ). رجوع به ابن زیله شود.
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۲ ثانیه
حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی ابومنصور صوفی (595-682 هَ .ق .). او راست : الرساله . (هدیة العارفین ج 1 ص 313).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد اسواری قماط. محدث است . در 381 هَ . ق . در اصفهان درگذشت . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 285).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن بابویه . رجوع به حسین بابویه شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن جعفربن ماکولا. رجوع به حسین جرفادقانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسن بن محمد. رجوع به حسین عشاری شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسن بن حسن مثنی . رجوع به صاحب فخ شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین . رجوع به حسین مغربی و حسین طبری و حسین قمی و حسین اوالی و حسین حاسبی و حسین واسطی و حسین بن...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن عبدالرحمان حصنی یا خصیبی ملقب به جمال الدین مقری نحوی شاعر. او راست : «الجوهر» در قرائت و دیوان شعر و...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن عیسی بن حسین . رجوع به حسین صیرفی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن عبدالمعین بن عون ، از فرزندان ابونمی بن ابوالبرکات هاشمی ، شریف مکه (1270 هَ . ق . / 1854 م . - 1...