گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حصین نویسه گردانی: ḤṢYN حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن ابی قیس انصاری . صحابی بود. زن پدر خود را پس از مرگ پدر بگرفت ، پس آیه ٔ [ و لاتنکحوا مانکح آبائکم ۞ ] درباره ٔ وی آمد. ( الاصابة ج 2 ص 7). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه واژه معنی حصین حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) عنبری . ابن عبداﷲ مولای فیروزی ، حصین خارجی است که مدتها با حجاج بجنگید. (تاریخ سیستان ص 19) (البیان و التبیین ج ... حصین حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) کلابی . ابن عمروبن معاویةبن عمربن کلاب . (عیون الاخبار ج 1 ص 181 و 182). حصین حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) همدانی . از قوم خود فرار کرده به بنی سلیم پیوست . پس از آنکه ایشان خواستند او را به قوم خود برگردانند از آنجا نیز فر... ربیعةبن حصین ربیعةبن حصین . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ح ُ ص َ ] (اِخ ) همان حصین بن ربیعة است و مقلوب گردیده است . رجوع به حصین بن ۞ ربیعة و الاصابة ج 1 قسم 4 و ... ابوجبیرةبن حصین ابوجبیرةبن حصین . [ اَ ج ُ ب َ رَ ت ِ ن ِ ح ُ ص َ ] (اِخ ) صحابیست . حسین حسین . [ ح َ ] (ع ص ) صاحب جمال . حَسَن . حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (ع ص مصغر) مصغر حسن . صاحب جمال . خوب . نیکو. خوبک . || آهنگی از موسیقی . حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است به فاصله ٔ 53500گزی بطرف شمال شرق غوربند مربوط حکومت اعلی پروان که بین 68 درجه و 59 دقیقه و 24 ثانیه ٔ... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن حمزه بن خلیل . شرحی بر قصیده ٔ ابن سینا در نفس و روح و «اللاَّلی » و «غایةالامانی » در شرح تصریف عزی ... حسین حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد. رجوع به حسین نطنزی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۴۹ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود