اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حطء

نویسه گردانی: ḤṬʼ
حطء. [ ح َطْءْ ](ع مص ) افکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیفکندن چیزی . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || جماع کردن . (از آنندراج ). مجامعت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (از قاموس ). || تیز دادن . (ذیل اقرب الموارد) (از آنندراج ). || کف دست بر کسی زدن . (آنندراج ). پنجه برپشت کسی زدن . (از تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). زدن . (ذیل اقرب الموارد). || کف برآوردن دیگ هنگام جوش آمدن . (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). کف انداختن دیگ . (تاج المصادر بیهقی ). || ریخ انداختن و پلیدی انداختن . (آنندراج ). || کسی را از رأی و عقیده خود بازداشتن : حطی به عن رأیه ؛ دفعه عنه و منه . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
حطء. [ ح ِطْءْ ] (ع اِ) بقیه ٔ آب . (از منتهی الارب ). بقیه ٔ آب در ظرف . (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
حطء. [ ح ِطْءْ ] (ع مص ) حطء به ارض کسی را؛ بر زمین افکندن او را. || بر پشت کسی زدن به کف دست . || آرامیدن با زن . (منتهی الارب ). |...
حط. [ ح َطط ] (ع اِمص ) کمی . || نازکی بدن و نرمی آن . (منتهی الارب ). || (ع مص ) کم کردن . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || از بالا ب...
حت ء. [ ح َت ْءْ ] (ع مص ) دوختن جامه را. || ریشه تافتن ، چنانکه گلیم را. || بستن ، چنانکه گره را. || زدن . || رَفَث . مباضعت .جماع کر...
حت . [ ح َت ت ] (ع مص ) ربودن چیزی را. || دور کردن چیزی را. || زدن چنانکه با تازیانه . (منتهی الارب ). || صد تازیانه زدن کسی را. (آن...
حت . [ ح َت ت ] (ع ص ، اِ) نیک رو از اسب و شتر. (منتهی الارب ). اسب سبک رو. (مهذب الاسماء). اسب تیزرفتار. (آنندراج ). || شترمرغ شتابنده . (م...
حت . [ ح ُت ت ] (ع اِ) پِست ِ ترکرده و درهم زده . (منتهی الارب ).
حت . [ ح َت ْ ت ِ ] (ع اِ) کلمه ای است که بدان طیور را زجر کنند. (منتهی الارب ). کش ! کیش !
حت . [ ح َت ت ] (اِخ ) نام شمشیر ابی دجله و شمشیر کثیربن صلت . (منتهی الارب ).
حت . [ ح ُت ت ] (اِخ ) نام قبیله ای از کندة. و این نسبت به پدر یا مادر این قبیله نیست بلکه نسبت به بلدی است در عمان . (از معجم البلدان )...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.