اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خاطی

نویسه گردانی: ḴAṬY
خاطی . (ع ص ) خاطی ٔ. کسی که به اراده ٔ خود خطا کند و مخطی کسی که اراده ٔ صواب کند و بی قصد خطا از او ظاهر گردد. (غیاث اللغات ). گناهکار. (مهذب الاسماء). آنکه بعمد ناراست خواهد. (اقرب الموارد) (تاج العروس ). خطاکننده . مقابل مصیب :
گر خطا گوید ورا خاطی مگو.

مولوی (مثنوی ).


ج ، خَطَاءَة، خاطئون ، خاطئین : انا کنا خاطئین . (قرآن 97/12). لایأکله الا الخاطئون . (37/69). || سهم خاطی ؛ تیر که به نشانه نرسد. ج ، خواطی . مثل : «مع الخواطی ٔ سهم صائب »؛ یعنی از شخص خطاکننده صواب سرمیزند. (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
همتای پارسی این واژه ی عربی، به ترتیب کمی بخش یا سیلاب، اینهاست: دبر dabr (پهلوی) دروند darvand (پهلوی) اپته épte، ژکره žakre (سغدی) ترغن tarqan (سغدی...
خواطی . [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خاطی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خاطی شود.- امثال :مع الخواطی سهم صائب ۞ ؛ در...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.