خجندی
نویسه گردانی:
ḴJNDY
خجندی . [خ ُ ج َ ] (اِخ ) عجبی خجندی نام یکی از شعرای معروف بوده و عوفی درباره ٔ او آرد: عجبی خجندی از اعاجیب ایام و نوادر روزگار بود. عنصری آن طبع زاینده را بنده و انوری با نور طبع او سایه بر خود ناافکنده روان معزی از غیرت تکلم آن خجندی پرخون و سخن او در خفت اگرچه باد بود اما بغایت موزون ، جواب مولاناشرف الدین حسام گفته است و نشکند ردیف آن گردانیده :
یک آرزوی من ز گل یار نشکند
تا در جگر مرا غم او خار نشکند
رویش نهاد بر دل من بار غم و لیک
پشت دل من از پی آن بار نشکند.
(از لباب الالباب عوفی چ سعید نفیسی ص 519و 520).
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جلال الدین خجندی . [ ج َ لُدْ د ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) عمربن محمد معروف به خبازی . رجوع به خبازی عمر در همین لغت نامه شود.
جمال الدین خجندی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) عوفی وی را در شمار بزرگان شعرای عراق نام برده و اشعار و غزلیاتی از او نقل کند. او راس...