داری
نویسه گردانی:
DʼRY
داری . (اِ) سرکار. ناظر انبار و ذخیره ٔ عمومی . || دربار و قصر و بارگاه . || ناقوس کلیسا. زنگی در کلیسای عیسویان که در هنگام دعوت مردم به عبادات آن را بنوازند. (ناظم الاطباء). || در لهجه های محلی برخی از نقاط ایران به معنی «دارو» بکار میرود. (لغات محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). رجوع به دارو شود.
واژه های همانند
۱۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
رعیتداری ، سرفداری یا سرواژ(به فرانسوی: Servage) به موقعیت اجتماعی-اقتصادی روستاییان ناآزاد در نظام فئودالیته اشارهدارد. رعیتداری چهرهٔ نرمشدهٔ ب...