داود
نویسه گردانی:
DʼWD
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن یزید (بنا بگفته ٔ ابن اثیر در الکامل ) یا ابن بشرمهلبی (بگفته ٔ تاریخ سیستان ) از بزرگان اوایل عهد عباسی است . در تاریخ سیستان آمده است که داود بشرالمهلبی از بزرگان بود و هارون الرشید سیستان او را داد و او براه خراسان به سیستان آمد و روز پنجشنبه یازده روز رفته از ربیعالاول سال 176 هَ . ق . بشهر (شهر زرنگ ) داخل شد و روزگاری آنجا بود و با حصین خارجی جنگ کرد و او را بکشت و در آن عمل و شغل بود تا خراسان و سیستان از طرف رشید به فضل بن یحیی تفویض گردید و فضل ، یزیدبن جریر را از جانب خود به سیستان فرستاد. (تاریخ سیستان ص 153 و 154).
واژه های همانند
۲۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
داود. [ وو ] (اِخ ) رجوع به رکن الدوله شود.
داود. (اِخ ) رجوع به شمس الدین ... شود.
داود. [ وو ] (اِخ ) رجوع به صلاح الدین داود شود.
داود. [ وو ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین شود.
داود. [ وو ] (اِخ ) میرشکار و از سرداران و کسان میرزا سلطان ابوسعید گورکانی است . (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 4 ص 131).
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن اسد بصری مکنی به ابوالاحرص . از فقها و مؤلفان و متکلمان بزرگ اصحاب حدیث شیعه ٔ امامیه در قرن دوم هجری است و در ب...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن ابی هند مکنی به ابی بکر مولای آل اعلم قسری محدث و تابعی است و از حفاظ بصریین و ثقات متقن و مسند او در اخبار از ان...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن ابی هند مکنی به ابومحمد تابعی و محدث است .
داود.[ وو ] (اِخ ) البقایم (؟) مکنی به ابوهاشم . رجوع به ابوهاشم ... شود. (مؤلف در ذیل ابوهاشم وعده ٔ شرح داده است اما به ترجمه ٔ حال او ...
داود. [ وو] (اِخ ) ابن الحسین بن عقیل بن سعید الذهلی الباهلی البیهقی الخسروجردی . منشاء و مولد او خسروجرد بوده است 200 هَ . ق . شاگرد یحیی بن ی...