ذیاد
نویسه گردانی:
ḎYAD
ذیاد. (اِخ ) آبی است به دمخ بنوعمروبن کلاب را و آن از بهترین آبهای این کوه است .
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
زیاد الجعفی . [ دُل ْ ج َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالنضر شود.
زیاد المدنی . [ دُل ْ م َ دَ ] (اِخ ) رجوع به ابوسفیان شود.
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: لگین تم legin tom (کردی ـ خراسانی)****فانکو آدینات 0916365786
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
زیاد الحارثی . [ دُل ْ رِ ] (اِخ )ابوالادبر. تابعی است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
زیاد الکلابی . [ دُل ْ ک َ ] (اِخ ) از اوست کتاب النوادر. (ابن الندیم ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ربیعبن زیاد. [ رَ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن انس بن دیان بن قطن بن زیادبن حارث بن مالک بن ربیعةبن کعب بن حارث حارثی ... رجوع به ربیع حارثی و حب...
ربیعبن زیاد. [ رَ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن سلامةبن قیس قضاعی سپس تُوَیلی . چابکسوار نامدار معروف به اعرج . او را اشعاری نغز از دوره ٔ جاهلیت بود ...
ربیعبن زیاد. [ رَ ع ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بن سفیان بن ناشب عبسی . یکی از بزرگان و نوابغو شجاعان دوران جاهلیت عرب بود. او را کامل نیز می ...
طارق بن زیاد (تولد 76 هجری برابر با 670 میلادی) سردار مسلمان که در زمان ولید ابن عبدالملک اسپانیا را گود و جبلالطارق نام از او دارد. او که در سال 720...