اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راغب

نویسه گردانی: RʼḠB
راغب . [ غ ِ ] (اِخ ) میخائیل . اوراست : العزوبة و الزواج . (از معجم المطبوعات ج 1).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
راغب گردیدن . [ غ ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) راغب شدن . مایل شدن .علاقمند شدن . و رجوع به راغب گشتن و راغب شدن شود.
راغب اصفهانی . [ غ ِ ب ِ اِ ف َ ] (اِخ )ابوالقاسم حسین بن محمدبن مفضل بن محمد معروف به راغب اصفهانی ، از استادان لغت و عربی و حدیث و شعر و ...
راغب اصفهانی . [ غ ِ ب ِ اِ ف َ ] (اِخ ) از مشاهیر علمای عامه . کتاب احتجاج القرآن از تألیفات اوست . وی در 399 هَ . ق . درگذشت . نام و مشخصات ...
راغب السباعی . [ غ ِ بُس ْ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح سباعی . از متصوفان مصر بود و در دانشگاه الازهر تحصیلات خود را بپایان رسانید. قصیده ٔ غ...
راغب اردبیلی . [ غ ِ ب ِ اَ دَ ] (اِخ ) اسمش میریوسف و خود سیدی عاشق پیشه بود. گویند در حین وفات معشوق را در بالین یافته این شعر از مطلع خا...
راغب گردانیدن . [ غ ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) برغبت آوردن . راغب کردن . متمایل ساختن . ارغاب ؛ راغب گردانیدن . ترغیب ؛ راغب گردانیدن . (تاج المصاد...
راقب . [ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ناظر و بیننده . || نگاهدارنده . || حریف و رقیب . (ناظم الاطباء). || راصد. (یادداشت مؤلف ).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.