رباء
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        RBAʼ
    
							
    
								
        رباء. [ رُ ] (ع  اِ) ج ِ ربوة، بمعنی  زمین  مرتفع. (از معجم  البلدان ). رُبی ̍. رُبا.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        رباء. [ رِ ] (ع  مص ) ربا. نشو و نما کردن . (از متن  اللغة) (از اقرب  الموارد).  ||  افزون  شدن  مال  از راه  ربا. (از متن  اللغة).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        رباء. [ رِ ] (ع  اِ) هر زمین  بلند و مشرف . ضد وِطاء. (از متن  اللغة). رِبا. رِبی ̍.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        رباء. [ رَ ] (ع  مص )  ۞  منت  نهادن  و فزونی  نمودن  بر کسی . (منتهی  الارب ) (آنندراج ) (از اقرب  الموارد). منت  و طول  و فزونی  بر کسی . (ناظم  الا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        رباء. [ رَ ب َءْ ] (ع  مص )  ۞  طلایه  گردیدن  و دیده بانی  کردن . (از ناظم  الاطباء) (از منتهی  الارب ) (از آنندراج ). دیده بانی  کردن . (از متن  الل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربا. [ رُ ] (نف  مرخم ) مخفف  رباینده . در ترکیباتی  نظیر آهن ربا، دلربا و... صفت  مرکبی  را تشکیل  میدهدکه  معنی  فاعلی  را میرساند. (لغت  محلی  شوشت...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربا. [ رِ ] (ع  اِ) سود. (لغت  محلی  شوشتر) (از برهان ). ربوا [ رِ با ]. نفع زر. (لغت  محلی  شوشتر) (از برهان ). بیشی ، یعنی  به  نسیه  خریدن  و فزون ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربا. [ رِ ] (ع  مص ) افزون  شدن .(مصادر اللغة زوزنی ). نشو و نما کردن . (آنندراج ) (غیاث  اللغات ) (منتخب  اللغات ). زیاده  شدن . (غیاث  اللغات ) (منت...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربا. [ رُب ْ با ] (هزوارش ، ص )  ۞  بلغت  زند و پازند بزرگ  و عظیم  است . (از برهان ) (لغت  محلی  شوشتر، نسخه ٔ خطی  متعلق  بکتابخانه ٔ مؤلف ) (ناظم ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ربا. [ رُ ] (اِخ ) جایگاهی  است  در بین  «ابوا» و «سقیا» ازراه  «جاده » میان  مکه  و مدینه . (از معجم  البلدان ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        rebā: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: کوسید kuseyd (سنسکریت: kuseyda) ***فانکو آدینات 09163657861