اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رش ء

نویسه گردانی: RŠ ʼ
رش ء. [ رَش ْءْ ] ۞ (ع مص ) جماع کردن با زن . || بچه آوردن ماده آهو. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به رشاء شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
راج رش . [ رَ ] (هندی ، اِ) این کلمه در هندوستان به بعضی از روحانیون اطلاق میشود. رجوع به ماللهند ص 45 س 17 شود.
برده رش . [ ب َ دِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نمشیر بخش بانه شهرستان سقز. سکنه ٔ آن 180 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
برده رش . [ ب َ دِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره شهرستان سنندج . سکنه ٔ آن 165 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
برده رش . [ب َ دِ دَ] (اِخ ) دهی است از دهستان الند بخش حومه ٔ شهرستان خوی . سکنه ٔ آن 150 تن است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4).
گرده رش . [ گ ِ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه که در 20هزارگزی شمال باختری میاندوآب و 12هزارگزی ش...
گرده رش . [ گ ِ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 31هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 5000گزی جنوب راه...
مرگه رش . [ م َ گ َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برا دوست بخش صومای شهرستان ارومیّه ، واقع در 13 هزار و پانصدگزی جنوب غربی هشتیان و 4هزارگز...
کوزه رش . [ زَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شینتال که در بخش سلماس شهرستان خوی واقع است و 195 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کانی رش . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 30هزارگزی جنوب خاوری مهاباد 30 هزارگزی باختر شوسه ٔ بوکان...
کانی رش . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش صورمای شهرستان ارومیه واقع در شش هزارگزی شمال باختری هشتیان 4500 گزی شمال باختری را...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.