گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رش ء نویسه گردانی: RŠ ʼ رش ء. [ رَش ْءْ ] ۞ (ع مص ) جماع کردن با زن . || بچه آوردن ماده آهو. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به رشاء شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی کانی رش کانی رش . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در 32هزارگزی شمال سردشت و 13 هزارگزی شمال باختری شوسه ٔ سرد... کانی رش کانی رش . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش اشنویه شهرستان ارومیه واقع در 13500 گزی جنوب اشنویه و 5 هزارگزی جنوب راه ارابه رو دو... کانی رش کانی رش . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان . واقع در14هزارگزی جنوب ده شیخ . ناحیه ای است کوهستانی ، گرم... کانی رش کانی رش . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در چهارهزارگزی جنوب باختری سردشت و دوهزارگزی جنوب راه ارا... کلاه رش کلاه رش . [ ک ُ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان باباجانی است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ... براترک رش براترک رش . [ برْا / ب ِ رُ رِ ] (اِخ ) براتور. مردی تورانی که در حمله ٔدوم ارجاسب ببلخ زردشت پیامبر ایرانی را بشهادت رسانید. (از فرهنگ فارس... قلعه رش قلعه رش . [ ق َ ع َ رَ ] (اِخ )دهی است از دهستان شپیران بخش سلماس شهرستان خوی ، واقع در 55هزارگزی جنوب باختری سلماس . موقع جغرافیایی آن در... قلعه رش قلعه رش . [ ق َ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد ، واقع در 58هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 10هزارگزی جنوب ... کنده و رش کنده و رش . [ک َ دَ / دِ وَ رَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) فراز و نشیب بود که پشته پشته باشد اگر چه دشت بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 221). پ... مبارک آباد کله رش مبارک آباد کله رش . [ م ُ رَ دِ ک َل ْ ل َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق است ، که در بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع است ، و 300 تن سکنه دارد... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود