زآط
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ZʼAṬ
    
							
    
								
        زآط. [ زِ] (ع  مص ) سخت  بانگ  و خروش  کردن . (منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد) (آنندراج ).  ||  (اِ) زنگله ای  است  که  بر اسب  و شتر آویزند. (منتهی  الارب ) (آنندراج ). یا آنکه  زئاط جلجل  است . و این  ماده  تنها در کتاب  عباد بنقل  از ابن عباد آمده  است . (از اقرب  الموارد).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۳۹ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        زعط. [ زَ ] (ع  مص ) خبه  کردن . (منتهی  الارب ) (آنندراج ) خفه  کردن  کسی  را. (ناظم  الاطباء) (ازاقرب  الموارد).  ||  بانگ  کردن  خر. (منتهی  الارب ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ضعط. [ ض َ ] (ع  مص ) ذبح  کردن . (منتهی  الارب ). گلو بریدن . (منتخب  اللغات ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذعط. [ ذَ ] (ع  مص )سبک  گلو بریدن  کسی  را یا عام ّ است . (منتهی  الارب ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        همان ذات است که در پارسی قدیم موجود بوده...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذات یا زات در زبان اوستایی پایه ریزی شده و با گذشت زمان در زبان های ترکی ، هندی اروپایی و سامی نیز وارد شده است. در زبان کهن اوستایی زات یا زاتا در مع...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه در سنسکریت دهاتو dhātu (پایه، عنصر، عنصر اولیه، جوهر، ماده ی نخستین) و در اوستایی ذاته żāta بوده است با همان معنی سنسکریت؛ و واژه های: نیذاته...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        زأت . [ زِءْرْ ] (ع  مص ) سخت  خشمگین  کردن  کسی  را. (آنندراج ) (ناظم  الاطباء).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذأط. [ ذَءْ طْ ] (ع  مص ) ذأطة. ذبح  کردن .  ||  خَوَه  کردن . (تاج  المصادر بیهقی ).  || سخت  خبه  کردن  چنانکه  زبان  خبه  شده  بیرون  افتد.  ||  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ذعت . [ ذَ ] (ع  مص ) خَوَه  کردن . (تاج  المصادر بیهقی ). خفه  کردن . خَبَه  کردن . سخت  خبه  کردن  کسی  را. (منتهی  الارب ).  ||  مالیدن  در خاک  کس...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ضأط. [ ض َ ءَ ] (ع  مص ) هر دو دوش  و بازوان  را حرکت  دادن  در رفتن . (منتهی  الارب ). جنبانیدن  دو دوش  و تن . (منتخب  اللغات ).