اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زباء

نویسه گردانی: ZBAʼ
زباء. [ زَب ْ با ] (اِخ ) چشمه ای است بیمامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چشمه ای است در یمامه و خضرمه و صعفوقة ۞ از آن نوشیده اند. (تاج العروس ). چشمه ای است در یمامه و خضرمه و صعفوقه ٔ آل حفصة از آن آب میبرند. (از معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
ضبع. [ ض َ ب ُ ] (اِخ ) کوهی است نزدیک اجاء، و آنجا چاهی است که مانند آن در همه ٔ طی نیست ... و به فاصله ٔ دو روز راه از بصره است . (معجم ...
ضبع. [ ض َ ب ُ / ض َ ] (ع اِ) ۞ کفتار. عرجاء. قشاع .عیلم . عیلان . عیلام . حفصة. گورکن . گورشکاف . مرده خوار.جعار. ام ّجعار. ام عامر. اُم ّطریق . اُ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.